برای احترام به نظر یکی از دوستان حذف شد.
ولی بدانید که در سمنان از ما چه کرایههای دوبله سوبله که نگرفتند و چه بی احترامیها که نکردند و چه جواب سلامها که ندادند و چه کلاهبرداریها که نکردند...
آهای مردم بیاین خودمونو اصلاح کنیم.
من چيزي براي پنهان كردن ندارم!
ارسال شده در دسته خاطره | |
مادر قهوه فحش نیست، بلکه عامیانه ی اصطلاح مادر قحبه است که به اشتباه تلفظ می شه :) ببخشین بی تربیتی شد.
دوست عزیز توجه شما را به نکات زیر جلب می کنم:
1- در مورد شهر خون و قیام.تا اونجایی که من از دوستانم اطلاع دارم شهر سمنان هم شاهد اعتراضات به نتیجه انتخابات بوده. لیکن از اونجا که شهر کم جمعیت و کوچکی است و ریسک شناسایی درآن بالاست باید به آنها حق داد که در این زمینه مثل خیلی شهرستان های دیگر کمتر فعالیت بکنند.
2- در مورد زبون غیر قابل فهم: سمنانی یک زبان نیست یک لهجه است. این لهجه ریشه ی تاریخی غنی هم داره و به نوعی گویش پهلوی بر می گرده که متاسفانه الان تو این شهر هم کمتر مورد استفاده قرار می گیره و میشه گفت حدود 50 درصد عبارتهاش با فارسی مشترکه و اگر شما این لهجه رو متوجه نمیشید احیانا در فهم فارسی مشکل دارید چون برای من و بسیاری از بچه هایی که از تهران در این شهر دانشجو بودیم قابل فهم و حتی یادگیری بود
3- در مورد میدان موکت: بله شهر سمنان شهر خشک و گرمیه و آفتابش شدیدا مغز رو هدف قرار میده اما شهرداری این شهر سعی خودش رو برای گل و گیاه کاری و زیباسازی شهر انجام میده ، موارد زیادی در شهر در پارکها و میادین برای مثال وجود دارد. در این مورد بخصوص هم اونطور که من خبر دارم بعد سه یا چهار بار چمن کاری بیهوده که بدلیل خاک بد این منطقه موفق نبوده ، مجبور به موکت کردن شدند که البته با توجه به هزینه چمن مصنوعی و بازسازی اون در ماههای گرم، کار عجیبی هم نیست.علاوه بر این من فکر میکنم در جای دیگه از این شهر هم شاهد این کار بودم
4-در مورد اینکه سمنانی ها میان روی موکت پیکنیک: سمنان دارای بافت مذهبی و سنتیه و خانواده های سمنانی بیشترین ساعات رو با هم میگذرونن. اما سمنانی ها به معنی کسانی که اصالت آنها در این شهر است همگی از اقشار متوسط به بالای این شهر هستند و اقشار پایین دست این شهر رو اغلب روستاییان و مهاجران از مناطق شمالی تشکیل میدن. فکر میکنم آنهایی که دیدین از همین قبیل بوده اند وگرنه ما آخر هفته های زیادی رو با دوستان سمنانیمون در ویلاهای شهمیرزاد گذروندیم.
5- در مورد رست بیف سمنانی: فست فود میزبان یک نمایندگی در شهر سمنانه و منوی اون به شهر سمنان ربط پیدا نمی کنه
6- آشپزخانه و سلف سرویس اغلب دانشگاههای ایران از کمبود امکانات و بهداشت رنج میبره، دانشگاه سمنان هم مثل بقیه
7-کتاب در پشت ویترین: این کتاب رو سمنانی ها چاپ نکردن، کتاب مادر کافی نوشته جو فراست و ترجمه مهبد ابراهیمی است که توسط انتشارات زوار به چاپ رسیده ویه کتاب راهنما برای بچه داری هست و ربطی هم به مادر قهوه که در کتاب های عباس معروفی بجای مادر قحبه بکار رفته نداره.
قابل توجه اینکه بنده هم مثل شما اونجا دانشجو بودم و اینها رو هم گفتم چون واضحه که شما از اون قماشی هستی که عادت کردن هموطنانشون از جمله لر، ترک و غیره رو به مسخره بگیرن، در کل بهتره که زیاد خیال بامزه بودن به سرتون نزنه و هموطنان خودتون رو بابت چیزهای بی اهمیت تخطئه نکنید و به استهزا نگیرید