مرگ تدریجی به ما افتاده است...

۱۳۸۸/۰۵/۰۱

اول یک ام پی تری اینو می‌خوند:

در خزان زندگی مقدم سبز بهاران تو را لاله افشان، نقل پاشان کرده ایم. ای مسافر، ای غریب، ای آفتاب، کوچه های شام غیبت، غارهای فصل حیرت گشته‌اند، جان خفته در ورای پرده‌ها بی‌خبر صد مُهر غفلت خورده است، دست های خالی نسل فراق، پشت درها همچنان وامانده است. دستبند بندگی بر دست هاست، مرگ تدریجی به ما افتاده است. آنک ای آموزگار صبر و عشق، در پگاه روزی از این روزها، پرده را یک سو بزن، روح ها افسرده است، آرمان ها مرده است!

تک سوار دشت بیداری بیا!

آفتاب صبح پیروزی بیا!

1 بازخورد به مرگ تدریجی به ما افتاده است...

  1. من نوشته:

    مرگ تدریجی نشانی ساده است
    در کمین ناله و بی دردی است

ارسال یک نظر

ترجمه شده برای بلاگر فارسی و توسط مجتبی ستوده | این وبلاگ برای تمامی مرورگرهای موجود بهینه سازی شده است
ایجاد شده با قدرت بلاگر | خوراک مطالب | خوراک نظرات | طراحی شده توسط MB Web Design